یک بار گم شدن در ثانیه ها و هزار بار گم شدم در آینه .در آینه انعکاس تصویر من نبود . من به دنبال خودم به دور اینه پرسه می زنم و او تکرار می کند تصویر زنی در تاریکی . تصویر زنی در حجمی از سکوت . 

به خود شک می کنم . انگار لبانم دوخته است . چشم هایم چطور ؟ 

افکارم چطور ؟ باورهایم کجاست ؟ 

من درون سیاه چاله ای گیر کرده ام . طناب کجاست . ؟ 

دست هایت را دراز کنی بر می خیزم . جان می گیرم.  گره ای از لبانم باز می شود . 

 

 

گاهی منه معترف / گاهی منه گوشه نشین

گشای لب که قند فراوانم ارزوست

گاهی اوقات زندگی یک تصویر ناخوشایند می شود

  ,؟  ,لبانم ,ای ,زنی ,تصویر ,    ,کجاست ؟  ,در آینه ,تصویر زنی ,زنی در

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

داستان هایی از دست سازها وبلاگ شخصی سید عبد الحمید اصفهانی به وبلاگ کتابخانه علامه طباطبایی اسفرورین خوش آمدید جانم فداى اسلام افسران جنگ نرم آموزش دانه رزرو آنلاین اقامتگاه یه آذَردُختِ پاییزی من و روزام ... میلیونر مایند